خونه (١)

12 05 2012

دلم يه خونه ميخواد ، يه خونه كه توش يه اتاق خواب داشته باشه ،با يه تخت ، ميخوام رو تشك و بالشم ملحفه هاى خوشگل بكشم؛ پايين ديوارش را سبزه نقاشى كنم بار رنگ سبز بهاره ؛ بالاش هم آبى آسمون !! بعد آسمونش را پر كنم از عكس دردونه، دودونه خواهرداده هام، مامانم، خواهرم،خاله ها و خاله زاده ها، عمه ها و عمه زاده ها ، دايى ها و زاده هاشون ، عمو ها و داده هاشون !! كه هر روز صبح چشم كه باز ميكنم ببينمشون ، كه هر روز يادم باشه كه يه خانواده بزرگ دارم ، كه دلم بايد دريا باشه ، كه دلم بهشون گرمه ، كه دلم ميزنه براشون، كه دلشون ميزنه برام .
دلم يه خونه ميخواد ، كه تو اتاق خوابش، يه طرفش يه ميز كامپيوتر بذارم ، يه ميز خوشگل رنگى با يه صندلى خوشگل و راحت ، كه هر وقت شب خواب از چشمم رفت و يا اصلاً نخواست بياد ؛ بشينم پشتش و بنويسم و بخونم و گاهي ببينم و بشنوم ؛
دلم يه خونه خوشگل ميخواد، با يه اتاق خواب خوشگل كه بشه اتاقم .


کارها

اطلاعات

یک پاسخ

12 05 2012
behcafe

امان از دل آدمیزاد …

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

تصویر توییتر

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Twitter خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s




%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: