يكشنبه، شنبه، جمعه …
روزهاى حمام رفتنم تو دو هفته ى گذشته هستن !!! نميدونم چه مرگمه، حال و حوصله ى هيچ كاري را ندارم ، يه روزهايى البته خوبم ، يا كمتر خرابم، يه وقتهايى اما…
خيلى سخت ميگذرند اين روزها…
خيلى دلتنگم اين روزها، اونقدر كه حتى ديگه نميدونم دلتنگ كى و چى هستم ؛نميدونم دلم چى ميخواد ، فقط ميدونم كه اينى كه الان هستم را دوست ندارم . حالا ، درست حالا كه دارم مينويسم ميدونم كه دلم ميخواد اين روزها ايران باشم ، كنار مامانم ، خواهرم ، دلم ميواد دردونه هم كنارم باشه؟
دلتنگ و بيقرارم اين روزها …
نوروز در آغوش خانواده…
آخ و چه دور ازشون سخته
آخ آخ

یعنی من سنه قربان که دلتان تنگ شده و هوایی
عکس شکوفه ها را که دیدیم حالمان جا آمد
راستی؛ یک پیشنهاد برای سال نو…
گراواتاری شبیه تو؛ به درد نو شدنت میخوره
تا که دیدمش یاد تو افتادم، نمی دونم چرا…
مرسى عزيزم حتماً ميذارمش واسه سال نو
قربونت برم عزيزم، براي تعطيلات ايستر بيا پيش ما. منم خيليييييي دلم برات تنگ شده نميدونم چرا. بيا يه آب و هوايي عوض كن عزيزم
عزيزدلمى آرزو جونم، پس شماها كى مياين ؟!
عید ادم باید ایران باشه تو بغل خانواده
من و داداشم و بابام و عموم هفته اي دو بار ميريم حموم!
هاهاها خوش بحالتون مال من كه شده يه بار اينطور پيش برم گنونم بزودى ميشه دوهفته يه بار
همون یه بار در سال بسته دیگه چقدر حموم می رید شماها. :دی آب رو هم هدر می دید. :دی
من یه روز در میون می رم. دو روز حمام، یه روز دوش.
دلتنگ خانواده بودن رو هم که خب من دلتنگ فامیل و عمو و پسر دایی و پسر عموها و دختر دایی و عمو هستم. البته این چند سال اینقدر همه رو از یاد بردم که بعضی وقت ها یادم می ره که خودم هم وجود دارم و هستم.
حالا يبار در سال هم نه ، دو سه با هم ميشه رفت ،:) ولى دلتنگيها از بين نميرن گاهى ميرن يه گوشه خايى قايم ميشن ، او وقتها حالت بدون اينكه بدونئ چرا بده