دلم مدتى مردن ميخواهد، مدتي نبودن…، نديدن…، نخواستن …
خوابيدن و بيدار نشدن، خوابيدنِ بى كابوس، خواب نديدن
اندكى بى حسى…
خسته ام ازكابوسهاى شبانه، بيدارشدن از فرياهاى خفه در گلو، با تنى تبدار و پيراهن خيس
خسته ام از فرودادن بغضهاى روزانه، از قهقهه هاى نمايشى…
پير و فرتوت شده ام از خستگى؛
من هم.
عالي بود بدون شك…
از دل برآيد و بر دل نشيند…آفرين
ممنون دوست عزيز
استراحت کن
عمرى به استراحت سپرى شد
این رو راست می گه.
😦
چرا ناراحتی خب راست می گه دیگه! رفتی پاریس یه هفته! از این کلیسا به اون کلیسا! همش تریپ روحانیت! برو استراحت کن تا من بیام دوباره آمستردام!
حالت روحانيت را خوب اومدى!!! پس رفتم استراحت زود بياين از گرسنگى نميرم در حالت استراحت!!
جان من از جات تکون نخوری ها. خسته می شی. استراحت کن تا حالا ببینم چی می شه!
من از فردا تو استراحتم خودتو برسون
چرا از فردا؟ از همین امروز شروع کن به نظرم. اگه می شه نشست چرا ایستاد؟ اگه می شه خوابید چرا نشست؟
نه از همون فردا شروع كردم امروز روز دوم بود شماره رو هم امروز گرفتم دوردونه رفته فعلاًتو كنا هستم همين روزها ميزنگم خودتو برسون ديگه
يه بار ديگه هم اسم كليسا بيارى نياورديا!!:)))
کلیسا کلیسا کلیسا
حالا يكم از چيپس بگو:)))
چيپس هم سوژه ى خوبيه واسه گفتمان
خدایا. به همه ی دختران مجرد چیپس و ماست موسیر عطا کن. آمین.
اول البته چيپسسسسسسسسس
ولی هنوز خستهایم
پس معلومه كه اين خستگى قطعاً با استراحت برطرف نخواهد شد
من هم به شدت دوست دارم بمیرم…یه روزی تمومش میکنم … به دست خودم 🙂
اول اينكه اينكار جرات زيادئ ميخواد كه من ندارم و دوم اينكه به هر حال افرادى هستن كه مارو دوست دارن و فكر ميكنم بى انصافيست كه بهشون فكر نكنيم
بابا اینجا همه پایه ان که بمیرن! حالا مثلا بمیرید چی می شه! هیچی! پس به نظر من به خودتون زحمت ندید که بمیرید! حداقل تو زنده بودنتون یه چی می نویسید سرمون گرمه می خندیم! بعد هم این جرات نمی خواد! مغز خر می خواد که تا جایی که من می دونم تو کله ی تو کلا مغز نیست! چه برسه به مغز خر! پس به خودت زحمت نده! بعد هم اگه من رو جزو کسایی فرض کردی که دوستت دارن! صادقانه بگم. یکبار بی خبر بیا خونمون ببین چقدر دوستت دارم و با چه رویی ازت استقبال می کنم!
هاهاها مگه من نبينمت !!! بعدش هم من هرگز بى خبر نميام خونه ى تو؛ چون حوصله ندارم يك ياعت بچرخم تو خيابونا تا تو رام بدى
خوشحالم که آدم فهمیده ای هستی! اصلا آدم کیف می کنه!
البته نتيجه ايى ست كه از گفتمانهاى نيمه شبانه مان گرفتم عزيزم
😀
من می دونم … باید بیام یه کاری کنم بدویی.. حل میشه مشکلت
کامنت منو یادت رفته تایید کنی! پر از محتواس!
اصلاً هرجا صحبت اد حركت باشه من ايگنور ميكنم جانم
من یه مساله ای دارم. الان من و تو و مامانم می تونیم بریم انقدر راه بریم که ک و ن مون پاره شه. بعد تو انقدر خسته می شی که حتی نمی تونی مطلب بنویسی!
بعنى غصه هم نميخورم و گريه م نمياد؛((((
اصلا تو بگو جون برات بمونه! یعنی مامانم رو دیدی؟ من فکر نمی کنم تو نصف مامان من هم بکشی که مقاومت کنی!
نه مطمئناً دوام نميارم و همون قبل از نصف راه تورو پرت ميكنم زير قطارى ، ترامى اتوبوسى بعد تا آخر عمر عذاب وجدان ميگيرم و همش حالم بده!!!!
خوشم اومد از شدت عملت. اگر مامان من مثل تو بود من تا الان صد تا کفن پسونده بودم!
چه كنه مادره ديگه !!! دلش نمياد خوب
اصلا حالا که اینجور شد دوباره با مامانم میام خونتون تلپ می شیم! از جامون هم تکون نمی خوریم!
تو از طرف خودت حرف بزن مامانت ميتونه مگه يه لحظه بشينه!!:)))
آره! دقیقا مامانم مگه می تونه یه لحظه آروم و قرار بگیره یه جا!
:)))
نه زورقی و نه سیلی ،نه سایه ی ابری
تهی ست آینه ی انزوای مرا
خوش آنکه سر رسدم روز و سرد مهر سپهر
شبی دو گرم به شیون کند سرای مرا
(اخوان)
مامانم اون هفته زنگ زده بوده خونتون نبودین! تو ک ل ی س ا بودین تو خارج. اگه کارت تموم شده تو ک ل ی س ا بگو که بهش بگم بهت زنگ بزنه حداقل برا جواب دادن تلفن مجبور شی یک تکون دو تکون دستتو تکون بدی گوشی رو بذاری دم گوشت!
راستی من و مامانم که رفتیم خارج (پاریس منظورمه!) ک ل ی س ا ی نتردام پول ندادیم. پشت بوم هم نرفتیم! اون یکی ک ل ی س ا هم نرفتیم. در ضمن اگرچه ک و ن مون پاره شد ولی چون ک و ن خودمون بود پولی باباتش ندادیم. فقط مامانم تا یه مدت تلپ شد تو خونه چون دیگه نمی تونست راه بره! مامانم به من می گه من نمی تونم ک و ن م رو زمین بذارم. یا ک و ن ام به زمین نمی چسبه. فکر می کنم این یه مریضی خطرناکه! همین خواستم در جریان باشی فقط! (من الان از طرف تو به خودم می گم کوفت که دلت خنک شه!)
تو این کامنت من چهار بار کلمه ی ک ل ی س ا را به کار برده ام که با این یکی می شود پنج تا!
در ضمن ک و ن هم چهار بار به کار رفته که با این یکی می شود پنج تا!
پيغام مامانتو گرفتم شماره شو بده خودم زنگ بزنم بعدش هم بجاى اينكه از كليسا بگى بگو ببينم درست كى تموم ميشه :)))))
با اینکه نسبت به نبودن اختیاری دیگران چه موقت چه جاودانه نظرم کاملن ممتنع هست و میگم به خودشون مربوطه
اما
جایی که توش تو اینو مینویسی من میام لایک میکنم
همون نباشی بهتره
بوسس
بوووووووووس عزيزم
زندگی بازی است.
و بازی شادی بخش، چه ببازی و چه ببری.
http://www.jamali.info/alternate/110310_2
گاهى اما آدم حوصله ى بازى را هم نداره
ای بابا.شما دیگه چرا؟شما که همیشه پر از انرژی بودی.نگو اینارو دل آدم می گیره.همیشه باش و همیشه شاد باش.
شاد بودن بزرگترین انتقامیست که می توان از زندگی گرفت!
درسته عزيزم من از اون نوع افرادى هستم كه ذاتاً گرايش به شادى دارن تا غم ولى گهگهاه اون نيمه ى غم براى مدتى غلبه ميكنه و چاره ايى هم نيست
امیدوارم که دیگه اون غم جرئت نکنه بیاد سراغت.بووس
مرسى عزيزدلم بووووووس
خسته ام و بی رمق
ای لاله ی صحرایی نشکفته چرایی؟ #نامجو
نبودن ، نشنیدن ، نفهمیدن … بعضی وقتا واقعا نیازه !
:((
اومدم جواب بدم که: من هم، به شدت…
ولی اینقدر کامنتها بامزه بود که نصفِ شبی خواب از سرم پرید!
الان دیگه نمیدونم به فکرِ دلتنگی و خستگی و فرار و تنهایی باشم یا بخندم به این بحثِ تو و گلدن!
ولی از این که بگذریم، یادت باشه همش به من چی میگفتی این مدت!
حالا به خودت هم اپلای کن عزیزِ من :*
بخند عزيزم بلكه يكم از غم بيرون بياي 🙂
تو چته اصن؟ ها؟!
یه بار دیگه از این حرفا بزنی خودم میام میکشمت راحت شی ها…
دارم به شخصیت این @goldeneverstand فکر میکنم. باید موجود جالبی باشه که ک و ن ش یه جا بند نمیشه! سعی کن ازش یاد بگیری… اینا گوهرایی ان که راحت پیدا نمیشن!
راستی…
امروز منتظرت موندم… نیومدی!
و یک سوال: چرا نمیای ایران؟ بهتره الآن بیای…
از گلدن و ك و ن ش نگو كه دل مادرش خونه ، منم الان خوبم، بعدم امروز اومدم تو نبودى عزيزم، تو فكر ايران اومدن هم هستم
بووووس