خسته ام ، از كينه و بد دلى خسته ام ، از ناباورى خودم به بدى آدمهايى كه زمانى خوب بوده اند ، اونايى كه يه وقتى يار بودند و همدم ؛ خسته ام از پشيمانى بعد از هر اعتماد ، از سركوفت عزيزان بابت اعتمادهايم ؛ خسته ام خيلى زياد ، از اينكه مرتب با خودم تكرار كنم كه بايد مراقب باشم و در عمل مراقب نباشم!!
خسته ام از اين همه تناقض در خودم .
تناقض
30 10 2012دیدگاه : 3 Comments »
برچسبها: اعتماد, بدى, تكرار, خستگى
دستهها : در خلوت, درد دلهاى شبانه