من آدمى هستم به تمام معنا تنبل!! نمونه اى دقيق از قانون اول نيوتن، البته قسمت اولش! ( اگر برآیند نیروهای وارد بر یک جسم صفر باشد، اگر جسم در حالت سکون باشد تا ابد ساکن می ماند، و اگر جسم در حال حرکت باشد تا ابد با همان سرعت و در همان جهت به حرکتش ادامه می دهد. به این قانون، قانون لختی یا اینرسی هم میگویند.) البته شدت اين تنبلى بيشتر در مورد بيرون از خونه رفتنه! اگرنه توى خونه كمتر تنبلم!
اين تنبلى به طور خاص خلاصه ميشه در بيرون از خانه رفتن و بودن به هر دليلى!! اين دليل ميتونه رفتن به سوپر ماركت باشه براى خريد خوراك، يا يك فروشگاه براى خريد كفش و كلاه و …، دعوت يك دوست براى صرف چاي يا شام و بالاخره گشت و گذار در شهر براى تفريح يا كشف ديدنيها!!!
ولى من آرزويى كاملاً برعكس اين در مورد خودم دارم!
در واقع من تو فانتزيها خودم را ميبينم كه با يك كوله پشتى گاه دور ايران و گاه دور اروپا سفر ميكنم، تو اين سفرها من با قطار و اتوبوس به شهرها و روستاهاى كوچك ميروم و بعد پياده كلى از نديده ها را ميبينم و حتي گاهى كشفياتى هم دارم!! شبها در چادر يا خانه ى مردمى كه در مسير آشنا شده ام ميخوابم و صبح هاى زود راه مى افتم به مقصد ى جديد!! ( در واقعيت من با يك چندان چرخدار سفر ميكنم، طورى مسيرم را برنامه ريزى ميكنم كه بعد از پياده شدن از قطار يا اتوبوس كمترين قدمهاى ممكن براى رسيدن به هتل را بردارم و همه ى هوش و تنها كشفم ميتونه راحتى و يا ناراحتى بالش و تشك تختم در هتل باشه!!)
من خيلى از اين خود فانتزيهايم خوشم مى آيد! ولى در اصل خود واقعى ام بسيار زياد متفاوت است با شخصيت آرزوهايم و من هيچكارى اد دستم بر نمى آيد براى كم كردن فاصله ى ميان اين دو 😦
درديست اين تنبلى!
12 11 2013دیدگاه : 25 Comments »
برچسبها: آرزو, خيالبافى, سفر
دستهها : گلايه