دوست داشته شدن 

22 01 2016

 فيلم نهنگ عنبر كاري از سامان مقدم را امروز ديدم، فيل با تم كمدي شروع ميشود، صحنه هايى از سالهاى دهه ي شصت كه آدم را مى برد به خاطرات دور آن روزها. خنديدم و آه كشيدم. انگار كه خودم هم از بازيگران فيلم هستم، حس كردم همه تش را؛

اما كم كم هجمي از اندوه و مهر سنگيني كرد بر سينه ام، اندوه دوست داشتن به قيد و شرط و ديده نشدن؛ هر چند كه ارژنگ در آخر به اصرار رويا را مجبور به ديدن كرد. رويايى كه از همان كودكى كه اورا مجبور به نوشتن مشقهايش كرده بود ميدانست و ميديد كه ارژنگ او را ميخواهد.

خلاصه اينكه دلم خواست اينطور دوست داشته شدن را و دوست داشتن را.


کارها

اطلاعات

4 responses

25 01 2016
ماچو بده بیاد

گریم هاشون جالبه. برم ببینمش با این اوصاف

25 01 2016
آواره در آمستردام

حتما ببين ، ميبرتت تو اون سالها

2 02 2016
ماچو بده بیاد

دیدم، کلی هم خندیدم. وااااووو و دست به مهره حرکته، آهنگ هاش هم که عالی بود، بادیگارد شدنش که دیگه ولو بودم رو زمین

7 02 2016
آواره در آمستردام

منم قسمت باديگرديش غش بودم

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

تصویر توییتر

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Twitter خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s




%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: